آرشیو مهر ماه 1397

معرفي بهترين روش ها براي افزايش فروش سايت

آهنگ هاي جوانان‎

۲۵۷ بازديد

dance

رقص ايراني به انواع رقص‌ها و مجموعه حركات موزوني گفته مي‌شود كه در بستر فرهنگ، تاريخ و ادبيات ايران‌زمين پرورش و توسعه يافته‌است.

پيشينه

رقص سماع در متون فارسي

نمايش در شكل رقصيدن، خنياگري، بازي يا آ يين و نيز ابزارهاي نمايش چون سيماچه، لباس مبدل جانوران يا گياهان، سازهايي براي آفرينش ريتم و… دستك‌م از هزاره ششم پ. م در ايران شناخته شده و مورد بهره بوده‌اند.[۱] نمونه‌هاي پرشماري از نقش‌هاي رقصندگان را مي‌توان بر روي آثار يافته‌شده از تپه‌هاي باستاني ايران همچون تپه سبز، جعفرآباد، چغاميش، تل جري، چشمه علي، اسماعيل‌آباد، تل باكون، سيلك، موسيان، تپه يحيي، شهداد، شوش و… يافت.[۲] يافته‌هاي باستان‌شناختي در مناطق مختلف ايران گوياي وجود و اشاعه رقص به عنوان يك آيين اجتماعي در سرتاسر امپراتوري ايران باستاناست. آيين ميترا يا مهرپرستي كه در بستر جغرافيايي ايران بوجود آمد شامل عادات و آيين‌هاي بود كه همراه با رقص اجرا مي‌شده‌اند. گزنفون تاريخنگار يوناني به اهميت رقص در دربار هخامنشي اشاره كرده‌است. تا زمان فروپاشي شاهنشاهي ساساني و استيلاي اعراب بر ايران، رقص يك پديدهٔ پذيرفته شدهٔ اجتماعي و بخشي جدائي‌ناپذير از فرهنگ ايران محسوب مي‌شد.

انواع رقص ايراني

رقص آييني

از قديمي‌ترين انواع رقص‌ ايراني رقص آييني است كه دربرگيرنده مجموعه حركات موزوني است كه در چهارچوب اداي يك سنت يا آيين و عموماً به‌صورت گروهي اجرا مي‌شود. رقص آييني انعكاس حالات دروني يا عرفاني است. شواهد تاريخي بسياري از جمله نقاشي‌هاي روي صخره‌ها، ديواره‌هاي غارها و سفال‌هاي باستاني حفاري شده نمايانگر وجود رقص آييني در سرتاسر فلات ايران و از دير باز است.

رقص عارفانه از متاخرترين رقص‌هاي آييني ايراني است كه قدمتي بيش از هزار سال دارد. از زمان پيدايش انديشه‌هاي صوفيانه و عارفانه در ايران، از رقص به عنوان آييني براي به خلسه رفتن، در خود فروشدن يا آنچنان كه پيروان اين راه ذكر مي‌كنند، براي نزديكتر شدن به عوالم بالا و آفريدگار استفاده شده‌است. سابقه هزار ساله آيين صوفيگري در ايران هميشه همراه با ذكر ممتد يك واژه يا تكرار يك حركت به‌صورت رقص و همراه با موسيقي بوده‌است. شناخته‌شده‌ترين عارف ايراني جلال‌الدين محمد بلخي معروف به مولوي و مولانا است كه رقص سماع او و رهروانش همچنان بعد از هشت قرن زنده و در اقصي نقاط دنيا بعنوان نمونه‌اي از رقص آييني شناخته شده‌است.

رقص سنتي ايراني

رقص درباري قاجار

گونه ديگري از رقص‌هاي ايراني نيز در اين دوران با توجه و تكيه بيشتري بر روي فناوري رقص آغاز شد كه «رقص سنتي ايراني» نام گرفت و تلفيقي بود از رقص‌هاي فولكلور ايراني و رقص‌هاي درباري دوران قاجار كه همراه با موسيقي سنتي ايراني اجرا مي‌شدند. اصطلاحات «رقص سنتي ايراني» يا «رقص ملي ايران» به اين‌گونه از رقص در ميان كارشناسان و محققان رقص ايراني هنوز پذيرفته نيست؛[۳] چرا كه در دوران پيش از انقلاب ۵۷ هيچگاه هيچ برنامه مدون دولتي براي ايجاد يك رقص سنتي ملي (نظير آنچه كه در آذربايجان، ارمنستان، تاجيكستان و غيره وجود داشته) وجود نداشت و بعد از انقلاب نيز رقصيدن به‌طور كلي كنار گذاشته شد و هيچگونه پشتيباني دولتي براي تئوريزه كردن اين‌گونه از رقص‌هاي ايراني، نوآوري و تدوين تكنيك و ابتذال‌زدائي صورت نگرفت.[۴] در سال ۱۳۳۷ و تحت حمايت وزارت فرهنگ و هنر گروه رقصي به‌نام گروه ملي موسيقي، آواز و رقص فولكلور ايران با مديريت نژاد احمدزاده راه‌اندازي شد كه تا دهه ۱۹۶۰ ميلادي فعال بود و در شوروي، ژاپن، كانادا، كشورهاي بلوك شرق و خاور نزديك برنامه اجرا كرد.[۵]

رقص اصيل ايراني (كلاسيك و سنتي) به سه شاخهٔ مينياتور و كرشمه و قاجاري تقسيم مي‌شود كه هر كدام با وجود نزديكي و شباهت و حتي همپوشاني با يكديگر، نكات منحصر به فردي دارند كه باعث تفاوت و تمايزشان از يكديگر مي‌شود. ضمن اينكه هر كدام با بخشي از موسيقي اصيل و سنتي اجرا مي‌شوند كه با هم تفاوت دارند.

يك نكتهٔ بسيار جالب و قابل توجه اين است كه اين شاخه‌هاي رقص ايراني، به‌ويژه مينياتور، با وجود اطلاق سنتي و كلاسيك كه روح اصالت ايراني را در خود دارند قدمت طولاني ندارند؛ چنانچه مي‌دانيم كه رقص كرشمه و قاجاري در دوران قاجار شكل گرفته‌است؛ و رقص مينياتور در دورهٔ پهلوي با الهام از نقاشي‌هاي مينياتور ايجاد شده و از اين لحاظ معاصر محسوب مي‌شود. اما اينكه چرا به آن‌ها كلاسيك و سنتي اطلاق مي‌شود خود مبحث ديگري مي‌طلبد.

با وجود اينكه تا كنون هيچ اقدام رسمي براي تدوين خصوصيات رقص اصيل ايراني به شكل ملي صورت نگرفته و تكنيك‌هاي اين رقص تئوريزه نشده‌است، اما نمي‌توان تلاش‌هاي عده اي از رقصنده‌هاي حرفه اي در اين رشته را براي ارائه و نمايش شيوهٔ درست اجراي اين رقص ناديده گرفت، تلاش‌هايي كه باعث مي‌شود آشنايي بهتري با تكنيك‌هاي صحيح اين رقص ايجاد شود.

قبل از انقلاب رقصنده‌هايي كه به شكل حرفه اي در رشتهٔ رقص‌هاي سنتي و محلي فعاليت مي‌كردند در اجراهاي رسمي خود نماي درستي از رقص اصيل و ملي را ارائه مي‌دادند؛ و بعد از انقلاب نيز بعضي از همان افراد با وجود تغيير شرايط به شكل‌هاي گوناگون به فعاليت خود ادامه دادند، در حالي كه افراد تازه اي نيز پا به عرصه گذاشتند و اين راه را دنبال كردند و همچنان دنبال مي‌كنند و به كشف و شناسايي ابعاد تازه اي از اين رقص مي‌پردازند. بعضي از اين افراد در خارج از ايران و بعضي از آن‌ها در داخل ايران سكونت دارند.

رقص‌هاي محلي ايران

رقص شمشير، سيستان

رقص‌هاي محلي ايراني ريشه در آيين‌ها، سنن، فرهنگ و فولكلر اقوام مختلف ايراني دارد كه هر كدام گويا و منعكس كننده روح جمعي و ميراث ماندگار فرهنگي هر يك از اين اقوام است. رقص‌هاي محلي ايراني هركدام به نام منطقه جغرافيايي كه از آن برخواسته‌اند شناخته مي‌شود مانند رقص آذربايجاني، رقص كردي، رقص لري، رقص مازندراني، رقص خراساني، رقص سيستاني، رقص قاسم‌آبادي و غيره. معمولاً رقص هر منطقه با شرايط محيطي و معيشتي آن منطقه ارتباط نزديكي دارد. براي مثال رقص مناطق شمالي ايران داراي قسمت‌هايي است كه بصورت نمادين كاشت برنج و پاشيدن بذر را نشان مي‌دهد يا رقص چوباني آذري/آذربايجاني به شكلي است كه مثلاً چوپاني از گوسفندان خود در مقابل گرگ محافظت مي‌كند. كوشش‌هاي فراواني در دوران قبل از انقلاب براي ثبت، بازسازي و اشاعه رقصهاي محلي ايران صورت گرفت. وزارت فرهنگ و هنر ايران در سال ۱۳۴۹ رابرت دو وارن را براي راه‌اندازي سازمان ملي فولكلر ايران و كمپاني رقص تابعه آن «گروه رقصندگان محلي ايران» مأمور كرد.

رقص في‌البداهه شهري

در طول دهه‌هاي ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ ميلادي نوعي از رقص ايراني شامل حركات برگرفته شده از رقص عربي، فولكلر و رقص‌هاي دوران قاجاربه‌وجود آمد كه بيشتر در محفل‌هاي خصوصي و به‌صورت تك‌نفره و في‌البداهه اجرا مي‌شد. با گسترش سينماي تجاري ايران و محبوب شدن آن، اين رقص شناخته شده و همه گير شد و زمينه بوجود آمدن ژانرهاي مختلف رقص ايراني را – مانند روحوضي، مطربي، باباكرم، تهروني و شاطري – فراهم آورد.[۴] در آغاز، اين رقص‌ها از ديدگاه تكنيكي بسيار فقير و از ديدگاه حرفه‌اي يك سرگرمي مبتذل و عاميانه به‌شمار مي‌آمدند، اما بعدها تعدادي از كارشناسان و رقصپردازان ايراني و غير ايراني مانند آنتوني شي و جمال[۶] به نوآوري و صحنه‌اي كردن آن‌ها پرداختند.

رقص كولي‌هاي ايراني در عصر قاجار

رقص باله و كاراكتر ايراني

باله زن، اثر نيما كيان. ۲۰۰۳

رقص باله ايراني به نوعي از رقص گفته مي‌شود كه بر پايه و اساس تكنيك باله كه در غرب بوجود آمده و توسعه يافته، استوار است. باله‌هاي ايراني آنچنان كه از اين نام و صفت استنباط مي‌شود مي‌بايست هم متكي به تكنيك و سنت رقص باله در غرب باشد و همچنين از منظر موسيقي، موضوع، فضاسازي يا داستان ارتباطي با فرهنگ، تاريخ و تمدن ايراني داشته باشد. توليدات سازمان باله ايران و رقص‌پردازي‌هاي نيما كيان معرفي كننده اين ژانر از رقص ايرانيست. همچنين در داخل ايران نيز هنرمنداني همچون پرديس خسروي در تلاش براي تداوم بقاي اين رشته هنري مي‌باشند.

رقص كاراكتر ايراني نيز شاخه‌اي از رقص باله ايراني است.

رقص تركيبي

از بعد از آغاز هزاره جديد ميلادي گونه‌اي از رقص آزاد (و بدون محدوديت چهارچوب اسلوبي) بوسيله تعدادي از رقصنده گان و رقصپردازان ايراني اجراء مي‌شود كه از آن با عنوان رقص تركيبي نام برده مي‌شود. دراين نوع از رقص، گونه‌ها و سبكهاي متفاوت رقصهاي غير ايراني مثل جاز، معاصر، محلي، فولكلر، صوفيانه، سنتي، ملي و آئيني با يا به جاي عناصر حركتي انواع رقص‌هاي ايراني با يكديگر تركيب مي‌شوند. وجه مشترك اين اجراءها استفاده از موسيقي ايراني است هر چند كه حركت‌ها يادآور رقص ايراني نباشند. شاهرخ مشكين قلم و بنفشه صياد از جمله اين رقصندگان هستند. در نمايش «ايران بانو» اثري از پرديس خسروي نيز چنين تركيبي مشهود است.

رقص معاصر ايراني

بر گرفته از انواع رقص‌هاي مدرن و معاصر بين‌المللي، بدون هيچگونه محدوديت تكنيكي و عموماً با تم و موضوعات مرتبط به تاريخ، سياست و اوضاع اجتماعي ايران، اين‌گونه از رقص از اوائل نخستين سال‌هاي هزاره جديد ميلادي در ميان كوشندگان رقص ايراني درونمرزي و برون‌مرزي متداول شده‌است. رقص معاصر ايراني معمولاً به صورت چندرسانه‌اي و در تركيب با تئاتر يا گونه‌هاي ديگر هنرهاي نمايشي اجراء مي‌شود. افشين غفاريان و پرديس خسروي نمونه‌اي از اين كوشندگان هستند.